نماینده/ حنیف غفاری: حادثه گروگانگيري در سيدني به همان سرعتي که آغاز شد، پايان يافت! متاسفانه در اين حادثه دو گروگان کشته و ۴ گروگان ديگر و يک افسر پليس استراليا زخمي شدند.
فرد گروگانگير نيز پس از چند ساعت جنجال آفريني در کافه مارتين شهر سيدني فرجامي جز مرگ نداشت. با اين وجود در خصوص کليت وقوع اين حادثه و رويکرد رسمي و رسانه اي غرب نسبت به اين مسئله نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آنها گذشت:
۱- نوع مواجهه اکثر رسانه هاي غربي در مواجهه با اين ماجرا، " توصيفي-تحليلي" بوده است. در توصيف پديده مذکور، رسانه هاي غربي قرائت واحدي نداشتند!
" انگيزه گروگان"، " تعداد گروگانها"، " درخواستهاي واقعي فرد گروگانگير"، " وضعيت سلامت گروگانها"و... و. در هر يک از اخبار به گونه اي متفاوت ذکر مي شد. تعداد گروگانها در رسانه ها از ۱۳ تا ۵۰ نفر ذکر مي شد! همچنين تا ساعاتي پس از آغاز گروگانگيري، رسانه هاي غربي در محاسبه تعداد گروگانگيرها نيز ترديد داشتند! برخي رسانه ها از حضور " مهاجمين" و برخي ديگر از حضور يک " گروگانگير" سخن به ميان آوردند.
با وجود اين همه اختلاف در " توصيف حداقلي صحنه گروگانگيري"، همه
رسانه هاي غربي در " مقدمه چيني" و " موخره سازي" براي اين حادثه رويکرد همساني داشته اند! به عبارت بهتر، در ماجراي گروگانگيري سيدني ما با " تکثر توصيفي" و" وحدت تحليلي" رسانه هاي غربي در مواجهه با موضوع رو به رو هستيم. ترکيب اين کثرت و وحدت بسيار معنادار است. رسانه هاي غربي در مقدمه و موخره گزارشهاي خود، ماجراي گروگانگيري سيدني را به " مبارزه غرب با داعش"! مرتبط ساختند. مبارزه اي که در اصل و فرع آن ترديد زيادي وجود دارد. شبکه سي ان ان
از همان ساعات ابتدايي گروگانگيري، ماجراي کافه مارتين را معلول حضور استراليا در ائتلاف آمريکا عليه داعش دانست. در اکثر گزارشهايي که از حادثه تهيه و تنظيم مي شد، توصيف حداقلي و پراکنده از ماجرا، در لابه لاي پاراگرافهاي طولاني گزارشگران در خصوص " تهديد داعش براي غرب" مفقود گرديد. به عبارت بهتر، اين بار به جاي آنکه " توصيف صحنه" به " تحليل رسانه هاي غربي" جهت دهد، اين " تحليل رسانه هاي غربي" بود که به " توصيف صحنه" جهت داده بود. با اين همه پس از پايان ماجرا، پليس استراليا تاکيد کرد مردي که ۱۷ نفر را در يک رستوران به گروگان گرفته بود، به تنهايي دست به اين کار زده و اين موضوع اقدامي فردي بوده است. همين جمله براي زير سئوال قرار دادن اکثر تحليلها و گزارشهاي منتشر شده از سوي رسانه هاي غربي کافي به نظر مي رسد!
۲- ايراني الاصل بودن گروگانگير کشته شده، هجمه هايي را از سوي
رسانه هاي غربي متوجه کشورمان ساخته است. به عبارت بهتر، خط تحليلي
رسانه هاي غربي در عرض کمتر از ۲۴ ساعت از پايه و اساس جا به جا شده و در عوض
" مظلوم نمايي غرب در مبارزه ساختگي با داعش"بر روي " نقش يک ايراني در ماجراي گروگانگيري" متمرکز شده است!
مرضيه افخم سخنگوي وزارت امور خارجه کشورمان ضمن محکوم کردن صريح حادثه گروگانگيري استراليا و مغايرت اين اقدام با آموزه هاي
دين اسلام مي گويد :
"من از انتشار اخبار غيردقيق و ناقص در مورد اين پناهنده ايراني تعجب
مي کنم. سوابق و شرايط روحي - رواني اين فرد که نزديک به دو دهه قبل به استراليا پناهنده شده، مکرراً با مقامات استراليا مطرح شده است و وضعيت وي براي مسئولين ذيربط آن کشور کاملا روشن بوده است. "
جالب توجه اينکه فرد مذکور يک " پناهنده" بوده است. بديهي است زماني که فردي به عنوان يک " پناهنده سياسي" يا " اجتماعي" وارد کشوري ديگر مي شود، از سوي دستگاههاي امنيتي و سياسي آن کشور مقصد مورد نظارت و حمايت قرار مي گيرد. " پذيرش پناهندگي يک فرد" براي کشور متبوع وي (کشوري که به آن پناهنده شده است) مسئوليتهايي را ايجاد مي کند. برخي از حداقلي ترين اين مسئوليتها، تفهيم حقوق شهروندي، قوانين اجتماعي، قوانين سياسي، قوانين کار وقوانين مدني، قوانين قضائي و آيين دادرسي و از همه مهم تر هنجارها و خطوط قرمز امنيتي آن کشور است. بهتر است قبل از اينکه چنين موضوعي را بيشتر مورد واکاوي قرار دهيم به اظهارات"توني ابوت" نخست وزير استراليا در خصوص فرد گروگانگير توجه کنيم :
" چيزي که ما مي دانيم اين است که عامل اين حمله براي مقامات کشورهاي مشترک المنافع شناخته شده بود، سابقه اي طولاني در خصوص جرايم خشن داشت و در دام افراط گرايي و بي ثباتي ذهني بود. مي دانيم که وي نامه هايي توهين آميز براي خانواده هاي سربازان کشته شده استراليايي که در افغانستان کشته شده بودند، ارسال مي کرد و در اين خصوص اين توهين ها نيز محکوم شده بود. همچنين برخي مسائل افراط گرايانه را نيز در اينترنت پست مي کرد. وي همزمان با محاصره محل، تلاش کرد تا با اقدامات نمادين، کار خود را با داعش همخوان کند. "
سئوال اصلي اينجاست که چرا مقامات استراليايي با وجود آگاهي نسبت به وضعيت وخيم روحي-رواني و همچنين وجود انگيزه هاي خطرناک ضد امنيتي در ذهن او، تا کنون اقدامي در مهار وي صورت نداده بودند؟ سئوالي که پاسخدهي به آن شاه کليد تحليل بازي مارپله پيچيده غرب و داعش محسوب مي شود.
۳-صريح ترين برداشتي که مي توان از سخنان نخست وزير استراليا داشت، " خطرناک بودن" فردي است که با انگيزه هاي نامشخص دست به اين جنايت زده است. با اين حال سئوال اصلي اينجاست که چرا دستگاههاي امنيتي استراليا و کشورهاي غربي طي دو دهه اخير چنين افراد خطرناکي را مورد حمايت و پشتيباني خود قرار داده بودند؟ چرا مقامات سياسي و امنيتي اروپا تنها طي يکسال اخير و پس از ناتواني در مديريت بخشي از گروه داعش نسبت به وجود گروههاي افراطي در کشورهايشان ابراز نگراني مي کنند؟ حمايت از گروههاي افراطي طي دهه هاي
اخير از اصلي ترين سياستهاي غرب بوده است. مطابق آنچه نخست وزير استراليا اذعان کرده است، فرد مذکور نيز پيش زمينه لازم جهت ارتکاب چنين عملياتي را داشته است. در چنين شرايطي رفت و آمد آزادانه اين فرد و آزاد شدنهاي مکرر وي از زندانهاي استراليا مسئوليت قضائي و امنيتي سنگيني را متوجه مسببان آزادي وي مي داند! بسياري از گروههاي راستگراي افراطي و ملي گراي غربي و همچنين گروههاي داراي تفکر تکفيري نيز زمينه فکري و رواني ارتکاب چنين جناياتي را دارند. افرادي که نهادهاي امنيتي غرب در مصالحه با آنها به شدت قصور کرده و حتي در موارد متعدد از آنها حمايت به عمل آوردند، مانند حمايتي که کشورهاي غربي و همراهان ايالات متحده آمريکا مانند استراليا و کانادا از تشکيل گروه تروريستي داعش به عمل آورند. اعتراف اخير هيلاري کلينتون در خصوص حمايت غرب از تشکيل گروه تروريستي داعش شاهدي گويا بر اين مدعاست. آثار روحي، رواني و امنيتي اين گروگانگيري و تلفات دوسويه آن، کمترين هزينه حمايت غرب از گروههاي تکفيري طي سالهاي متمادي محسوب مي شود.
نظر شما